-
خردنامه سعدی – 16
«دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.» سعدی
-
خردنامه سعدی – 13
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانیم
-
خردنامه سعدی – 10
هر چه گفتيم جز حکايت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم
-
خردنامه سعدی – ۹
هر که با دشمنان صلح می کند سر آزاد دوستان دارد. بشوی ای خردمند از آن دوست دست که با دشمنانت بود هم نشست
-
خردنامه سعدی – 7
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت ؟
-
خردنامه سعدی – 5
«عالم بیعمل همچون زنبوریست بی عسل» سعدی
-
خردنامه سعدی – 4
«هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بیگمان عیب تو نزد دگران خواهد برد» گلستان، باب دوم، در اخلاق درویشان
-
پندنامه سعدی – 9
پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نااهل را چون گِزدکان* بر گنبد است گلستان، 46 عاقبت گرگ زاده، گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود گلستان، ص47
-
خردنامه سعدی – ۳
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار بر بالین تربت یحیی پیغامبر(ع) معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و […]