-
عشق نامه سعدی – 9
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست!
-
عشق نامه سعدی – 8
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
-
عشق نامه سعدی – 7
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش گر در آیینه ببینی برود دل ز برت جای خندهست سخن گفتن شیرین پیشت کب […]
-
عشق نامه سعدی – 6
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل […]
-
عشق نامه سعدی – ۳
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست غزلیات، شیخ اجل، سعدی
-
عشُاق نامه سعدی – ۲
« به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست» غزلیات؛ سعدی
-
«عشق در غزل سعدی»
حمید جعفری / رادیو کوچه روز پنجشنبه دوم اردیبهشت ماه، همایش یکروزه «سعدی در غزل» با حضور جمعی از پژوهشگران در محل شهر کتاب مرکزی تهران برگزار شد. در این همایش که به مناسبت روز بزرگداشت سعدی در شهر کتاب برگزار میشد چهرههایی چون دکتر «رضا داوری اردکانی»، دکتر «نصراله پورجوادی»، دکتر «مریم حسینی»، دکتر […]