-
پندنامه سعدی – ۱2
رقم بر خود به نادانی کشیدی # که نادان را به صحبت برگزیدی طلب کردم ز دانای یکی پند # مرا فرمود به نادان مپیوند که گردانای دهری، خر بباشب # وگر نادانی، ابله تر بباشی _گلستان ص198
-
خردنامه سعدی – 12
عالم ناپرهیزگار کور مشعله دار است _گلستان، باب هشتم، در آداب صحبت
-
خردنامه سعدی – 11
چـو یکبار گفتی مگو باز پــس که حلوا چو یکبار خوردند بس . _گلستان، باب چهارم (در فوائد خاموشی)
-
باب هشتم، گلستان سعدی : در آداب صحبت
مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چیست؟ گفت نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت. حضرت موسی علیه السلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسَن کما اَحسنَ اللهُ الیک[۱] نشنید و عاقبتش شنیدی خواهی که […]
-
خردنامه سعدی – 8
سر گرگ باید هم اوّل برید نه چون گوسفندان مردم درید
-
عشق نامه سعدی – 11
دشمن که جفایی کند، آن شیوه اوست باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست
-
خردنامه سعدی – 7
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت ؟
-
پندنامه سعدی – 10
ای زبر دست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار؟ به چه کار آیدت جهانداری؟ مُردنت به که مردم آزاری گلستان، ص53
-
خردنامه سعدی – 4
«هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بیگمان عیب تو نزد دگران خواهد برد» گلستان، باب دوم، در اخلاق درویشان
-
عشق نامه سعدی – 5
پیش کسی رو که طلبکار تست ناز بر آن کن که خریدار تست گلستان، ص142