عشق نامه سعدی – 62


تو پرده پیش گرفتی وز اشتیاق جمالت

ز پرده ها به در افتاد رازهای نهانی

به آتش تو نشستیم و دود شوق بر آمد

تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی

غزل 615


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *